شهر منحرفی پارت 6

💗Helia❤ · 15:54 1402/05/04

منحرفی  رمز نداره 

اومدیم با پارت بعد بپر ادامه
⋅•⋅⊰∙∘☽༓☾∘∙⊱⋅•⋅
✧❁❁❁✧✿✿✿✧❁❁❁✧
**✿❀○❀✿**
✧༺♥༻✧
هیچی نگفتم و فقط ناله میکردم 
آ:میدونی خیلی لوسی 
م:هی من اینجام
آ:خب حقیقته حالا پاشو خودتو تمیز کن 
م:باشه😔
بلند شدم خودمو تمیز کردم و لباس پوشیدن و خوابیدم

#آدرین 
بلند شدم رفتم خودمو تمیز کردم و رفتم بیرون یکی رو پیدا کنم که باهاش سکس کنم میخواستم شهردار بشم و برای اینکار باید بیشترین لایک رو میگرفتم برای همین رفتم و دختری که هیچکی تا الان باهاش نکرده( کاگامی)دختر شهردار 
رفتم اونجا و بهش درخواست دادم و قبول کرد و باهاش کردم و لایو میگرفتم و کلی لایک خوردم که پیام اومد برام شما شهردار شدید 
کاگامی رو ول کردم و رفتم به مرینت خبر بدم داشتم میرفتم تو راه که فیلیکس جلوم رو گرفت
آ:چیکار میکنی از جاده برو کنار
ف:ما باید حرف بزنیم 
آ:چی میخوای 
ف:تو فقط بگو نمیخوام شهردار باشم و من میشم
آ:براچی باید اینکارو بکنم
ف:چون اگه نکنی مرینت بهاش رو میده 
آ:تو گفتی و منم باور کردم 
بعدش رفتم خونه از توی اتاقم صدای جیغ مرینت بود رفتم دیدم چند نفر داشتن مرینت و با شلاق میزدن
آ:همین الان برین بیرون
و همشون رفتم
آ:حالت خوبه؟ 
م:اره نگران نباش 
آ:باید بریم بیمارستان ولی قبلش باید بهت بگم
هنوز حرفم تموم نشد که مرینت بیهوش شد
بردمش بیمارستان 
د:همین الان اتاق عمل رو اماده میکنیم 
آ:دکتر لطفا نجاتش بدین 
د:سعی خودمون رو میکنیم
4 روز بعد👇🏻👇🏻
4 روز از بیهوش شدن مرینت میگذره
م:آ.. آدرین ما کجاییم؟ 
آ:بیمارستان
م:چند روز اینجاییم
آ:4 روز
م:چیی 4 روز
آ:مرینت
م:بله
آ::من شهردار شدم و دیگه نمیزارم همچین کاریی رو باهات بکنن
......

 

 

عه تموم شد بای تا پارت بعد👋🏻👋🏻
ببخشید اگه کم بود من الان شهرستانم